کد مطلب:217422 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:336

اسم من حمیده است
عیسی بن عبدالرحمان، از پدرش نقل می كند كه ابن عكاشه اسدی به محضر امام باقر علیه السلام شرفیاب شد در حالی كه امام جعفر صادق علیه السلام نزد پدر بود، ابن عكاشه مورد احترام امام علیه السلام قرار گرفت، برایش انگور آوردند. امام باقر علیه السلام فرمود: پیرمرد آن را دانه دانه می خورد و كودك خردسال و كسی كه می ترسد سیر نشود سه تا سه تا چهار تا چهار می خورد و شما آن را دو دانه، دو دانه بخورید، كه این روش مستحب است.

ابن عكاشه به حضرت عرض كرد: چرا برای پسرت جعفر زن نمی گیری او به سن ازدواج رسیده.

ابن عكاشه گوید: در برابر حضرت یك كیسه سربسته بود، فرمود: به زودی برده فروشی از بربر می آید در خانه میمون منزل می كند و با این كیسه پول برای او دختری می خرید، چند روز گذشت حضرت فرمود: اكنون وقت آن رسیده است كه بروید و كنیزكی كه گفتم: خریداری كنید حضرت همان كیسه را داده فرموده: با این پول كنیز را از او بخرید.

به خانه برده فروش رفتیم، گفت: تمام كنیزانم را فروخته ام، فقط دو كنیز مانده است كه هر كدام از دیگری بهتر است. گفتیم: آنها را بیاور تا ببینم، آنها را بیرون آورد، یكی را انتخاب كردیم، گفتیم: این را به چند می فروشی؟

گفت: به هفتاد دینار، گفتیم: احسان كن، گفت: از هفتاد دینار كم نمی شود. گفتیم: ما آن را به این كیسه، سربسته می خریم هر چه باشد.

پیرمردی گفت: كیسه را باز كنید و بشمارید، برده فروش گفت: باز نكنید كه اگر یك نخود از هفتاد دینار كم باشد من آن را به شما نمی فروشم. آن پیرمرد گفت: جلو بیایید، جلو رفتیم و سر كیسه را باز كرده و آن را شمردیم، دیدم درست هفتاد دینار است، نه كم و نه زیاد. آن دختر را خریده و به خدمت امام باقر علیه السلام آوردیم در حالی كه جعفر نزد حضرت ایستاده و ماجرا را به امام علیه السلام گزارش دادیم.

حضرت، خدا را سپاس گفت و ستایش كرد. سپس به آن دخترك فرمود: «ما



[ صفحه 132]



اسمك؟ قالت: حمیدة» اسم تو چیست؟ عرض كرد: حمیده.

فرمود: در دنیا و آخرت پسندیده هستی.

حضرت به فرزندش فرمود: او را برای خود برگیر. همان كنیزك مادر حضرت موسی بن جعفر گردید. [1] .


[1] اصول كافي، ج 2، ص 508.